خارج از محیط اطرافم احساس کردم که ممکن است اتفاقی بیفتد.

در اینجا برخی از شهادت های قابل توجه از جلسه سرکوب در ایالت علیه بارنز، دیروز توسط دادگاه استیناف اوهایو صادر شد که در آن یک افسر از داخل جیب مظنون جستجو کرد و مواد مخدر پیدا کرد. افسر قبلاً مظنون را برای یافتن اسلحه جست و جو کرده بود و چیزی پیدا نکرد، اما سپس دوباره او را به دلیل پیشنهادی که ممکن است مظنون دیگری چیزی به او داده باشد بازرسی کرد:

در بازجویی متقابل، پاترولمن ریزنر اعتراف کرد که فیلم دوربین بدن هیچ نشانه ای از وقوع هر نوع تبادلی ندارد، اما اظهار داشت که او "احساس کرد گویا چیزی ممکن است اتفاق بیفتد.» (تاکید شده است.) (Tr. 136). سپس تبادل زیر رخ داد:

[Defense Counsel:] ما هیچ وقت از بادامک بدنه هیچ نوع تعویضی نمی بینیم، آیا؟

[Patrolman Risner:] ما مبا، را نمی بینیم، نه.

[Defense Counsel:] و تو هم نکردی، نه؟

[Patrolman Risner:] خارج از محیطی من احساس کرد انگار چیزی می توانست اتفاق بیفتد.

[Defense Counsel:] اما تو چیزی ندیدی، نه؟

[Patrolman Risner:] نه، من انتقالی ندیدم، نه.

[Defense Counsel:] حالا چرا روی دوربین بدنه، به آقای بارنز گفتی که دیدی او آن را در جیبش گذاشته است؟

[Patrolman Risner:] چون باور داشتم که این کار را کردم.

[Defense Counsel:] باشه اما نکردی، نه؟

[Patrolman Risner:] خیر

* * *

[Defense Counsel:] منظورم این است که چگونه فکر می کنید چیزی را از آنچه ما دیدیم می بینید؟ [on the ،y camera footage]?

[Patrolman Risner:] من نمی توانم برای شما توضیح دهم که در آن لحظه چه احساسی داشتم. مشغول برخورد با او بودم [Williams]. در خارج از ابزار جانبی من، به نظر می رسید که ممکن است چیزی به طور بالقوه دست به دست شود، بنابراین من بیشتر تحقیق کردم و حق با من بود.

دادگاه استیناف که تحت تأثیر قرار نگرفته بود، حکم داد که بازرسی متمم چهارم را نقض می کند و دادگاه بدوی به درستی شواهد را سرکوب کرده است.