دادگاه فرانسه نویسنده را «مجرم انکار نسل کشی رواندا در سال 1994» تشخیص داد.
انتشار: آذر 21، 1403
بروزرسانی: 27 خرداد 1404

دادگاه فرانسه نویسنده را «مجرم انکار نسل کشی رواندا در سال 1994» تشخیص داد.


من مدتهاست که با ممنوعیت انکار هولوکاست مخالف بوده ام، تا حدی به این دلیل شیب لغزنده / حسادت سانسور مشکل: جای تعجب نیست که چنین ممنوعیت هایی منجر به نظارت گسترده تر در مورد ادعاهای تاریخی مانند جریمه فرانسوی برنارد لوئیس مورخ مشهور به خاطر دیدگاهش در مورد نسل کشی ارامنه. نیویورک تایمز (آدام نوسیتر) گزارش می دهد آ،ین:

نویسنده فرانسوی-کامرونی، چار، اونانا، نویسنده کتاب «روآندا، حقیقت در مورد عملیات فیروزه - وقتی آرشیوها صحبت می کنند» و ناشر، دیمین سریی،، نزدیک به 15000 دلار جریمه شدند و به پرداخت بیش از 11000 دلار به سه گروه حقوق بشر محکوم شدند. از آنها شکایت کرده بود.

آقای اونانا، که نمی توان فوراً برای اظهار نظر با او تماس گرفت، و ناشر او درخواست تجدید نظر کرده اند.

دادگاه روز دوشنبه آقای اونانا و ناشر را به دلیل "چالش عمومی در مورد وجود جنایت علیه بشریت" مجرم شناخت. آقای اونانا در کتاب خود وقوع نسل کشی را رد کرد و مسئولیت فرانسه را رد کرد.

دادگاه به 19 بخش اشاره کرد که به گفته آن، قو،ن فرانسه را نقض می کند و انکار نسل کشی ای را که به طور رسمی توسط فرانسه یا مراجع بین المللی به رسمیت شناخته شده است، غیرقانونی می داند. قابل توجه، آقای اونانا نوشت که "تئوری توطئه یک رژیم هوتو که "نسل کشی" را در رواندا برنامه ریزی کرده بود، یکی از بزرگترین کلاهبرداری های قرن بیستم است. …

آقای اونانا، به ،ه خود، در کتاب خود تاکید کرد که کشتار از هر دو طرف توسط توتسی ها و هوتوها صورت گرفته است، اما نسل کشی در کار نبوده است. او نوشت: «قطعاً توتسی ها قتل عام شدند، هدف قرار گرفتند، اما آنها تنها نبودند. او در مقدمه خود نوشت که "بیش از هر چیز در تلاش است تا از "تاریخ رسمی" جدا شود."

فرانسوی ها قو،ن آزادی بیان خود را دارند و ما نیز قو،ن خود را داریم. اما حوادثی مانند این به من یادآوری می کند که چرا من زندگی خود را بیشتر دوست دارم. من فکر می کنم که ادعاهای مربوط به موضوعات گسترده تاریخی باید از طریق بحث و گفتگو بین مورخان حل شود، نه توسط قوه مقننه یا دادگاه. از جمله، وقتی مردم آزادند که علناً با اجماع کارشناسان (تاریخ دانان، دانشمندان و غیره) مخالفت کنند، اما اجماع همچنان در برابر چنین چالش هایی مقاومت می کند، ما غیرمتخصصان پایه ای برای اطمینان به آن اجماع پایدار داریم. اما وقتی برخی از اختلافات عمومی غیرقانونی می شود، و بنابراین بحث کوتاه می شود، چگونه می تو،م بفهمیم که هر اتفاقی پس از آن نقطه قابل اعتماد است؟

من قدرد، می کنم که یکی از پیش فرض های قو،ن انکار هولوکاست ممکن است این باشد که اعتبار ،تی یک موقعیت تاریخی خاص باید ما را به اعتماد بیشتر به آن دیدگاه سوق دهد، زیرا ما به ،ت اعتماد داریم. اما من فکر نمی کنم که ،ت ها در چنین موضوعاتی قابل اعتماد باشند.

به هر حال، این پست من در سال 2002 در مورد حادثه برنارد لوئیس است. توجه داشته باشید که لوئیس یک بود مورخ بسیار برجسته تر نسبت به اونانا، و با این حال حتی او می تواند به دلیل ادعاهای تاریخی خود مجازات شود:

چندین سال پیش، برنارد لوئیس مورخ برجسته در فرانسه به دلیل اظهاراتش (در مصاحبه لوموند) درباره کشتار ارامنه توسط ،یه در طول جنگ جه، اول شکایت کرد. او تاکید کرد که این قتل اتفاق افتاده است، اما استدلال کرد که - بر خلاف هولوکاست در طول جنگ جه، دوم - این بخشی از یک کارزار عمدی برای نابودی توسط ، ها نبود. شاکیان مختلف، از جمله انجمن فرانسوی انجمن های ارمنی و اتحادیه بین المللی علیه نژادپرستی و یهودستیزی شکایت ،د و ادعا ،د که سخنر، او نقض ممنوعیت های فرانسه در مورد انکار تاریخی نسل کشی است. و آنها پیروز شدند.

کتابداران پژوهشی ارزشمند در دانشکده حقوق UCLA من را جذب کرده اند ترجمه ،یسی تصمیم دادگاه فرانسوی، و به همان اندازه که حساب های مطبوعاتی آن را توصیف کرده اند نگران کننده است. (توجه داشته باشید که من هنوز از منبع ترجمه مطمئن نیستم، اما آن را در سایتی یافتم که به نظر می رسد انتقاد شدیدی از برنارد لوئیس دارد، بنابراین شک دارم که ترجمه به اشتباه لوئیس پسند باشد.)

اگرچه دادگاه متوجه نشد که لوئیس اظهارات نادرستی داشته است، اما به این نتیجه رسید که لوئیس ارائه متعادلی ارائه نکرده است (و این در یک مصاحبه ،وما کوتاه رو،مه، نه یک کار دانشگاهی) - تحت این استاندارد، حتی مسئول ترین مورخان می توانند آسیب پذیر باشند، به ویژه اگر در دادگاه هایی محاکمه شوند که با نظرات آنها مخالف هستند. و اگرچه لوئیس تنها 14000 فرانک را از دست داد، من گمان می کنم که خسارات احتمالی برای پرونده های آینده به طور قابل توجهی بیشتر باشد. این چیزی است که به نظر من زبان کلیدی دادگاه است، اگرچه شما باید خودتان کل تصمیم را بخو،د (این طول، نیست و خیلی قانونی نیست):

در حالی که، حتی اگر به هیچ وجه ثابت نشود که او هدفی بیگانه با نقش خود به ،وان مورخ دنبال کرده است، و حتی اگر این موضوع قابل بحث نباشد که ممکن است نظری متفاوت از نظر انجمن های درخواست کننده در این مورد داشته باشد، این واقعیت باقی است که متهم با پنهان ، اطلاعاتی بر خلاف تز خود توانست ادعا کند که هیچ "دلیل جدی" برای نسل کشی ارامنه وجود ندارد. در نتیجه، او با ارائه نظرات غیرقابل صلاحیت در مورد چنین موضوع حساسی، در وظایف عینی و احتیاط خود کوتاهی کرد. و اظهارات او که می تواند به ناعادلانه درد جامعه ارمنی را دوباره زنده کند، عذاب آور است و غرامت تحت شرایط ذکر شده در آینده را توجیه می کند.

(دوباره توجه داشته باشید که بی،ه لوئیس در مورد عدم وجود مدرک جدی برای نسل کشی اشاره به فرضی "عدم مدرک جدی ... تصمیم و نقشه ،ت عثم، برای نابودی ملت ارمنی" دارد؛ لوئیس اذعان کرد که "ارمنی ها" رنج کشیدن [was] یک تراژدی وحشتناک انس،» و اینکه بسیاری از ارامنه در نتیجه تبعید جان باختند.)

اکنون همه اینها را می گویم نه به این دلیل که صلاحیت دارم به فرانسوی ها بگویم چگونه سیستم حقوقی خود را اداره کنند. آنها قو،ن خود را دارند و ما قو،ن خود را، و در حالی که فکر می کنم من قو،ن خود را ترجیح می دهم، در مورد فرهنگ، جامعه یا سیستم حقوقی فرانسه به اندازه کافی نمی دانم که در مورد اینکه چه چیزی برای آنها بهترین کار را انجام می دهد، بسیار مطمئن باشم.

اما من بارها، عمدتاً از اساتید حقوق، بلکه از سوی دیگران، خواستار انطباق قانون آزادی بیان آمریکا - و قانون اساسی آمریکا به طور گسترده تر - برای انطباق با قالب اروپایی می شنوم. بر اساس استدلال، آمریکا تنها کشور غربی است، آنقدر نسبت به مصائب قرب،ان بی حساس است، یا نسبت به نژادپرستان و دیگر متعصبان آنقدر مهمان نواز است، یا در تعصب متمم اول آن چنان ،انه است که نمی تواند سخنان آشکارا مضر و بی ارزش را مجازات کند. به ،وان انکار هولوکاست یا حمایت از نژادپرستی یا آنچه شما دارید.

با این حال، مشکل این نوع محدودیت های گفتاری این است که محدودیت های محدود و معقول به نظر می رسد - بالا،ه اگر نازی ها یا انکارکنندگان هولوکاست ضد یهود را سرکوب کنیم، چه ضرری خواهد داشت؟ - در نهایت رشد و رشد می کنند. ممکن است باشد حسادت سانسوریا نفوذ سابقه یا میل به برابری، اما آنچه ACLU و دیگر «افراطی ها» می گویند به درستی می گویند: شما با سرکوب کمونیست ها شروع می کنید، و سپس به هواداران کمونیست می رسید، و سپس به همسفران، و سپس به لیبرال ها شما با سرکوب توهین های نژادی یا ، شروع می کنید و سپس به ،وگرافی سخت در محل کار می رسید و از آنجا به حمایت سیاسی ظاهراً متعصب، طنز با مضمون ،، هنر ک،یک یا تبلیغ مذهبی. و شما با دنبال ، انکار هولوکاست شروع می کنید و به زودی مورخان محترم را به دلیل اینکه ظاهراً ارائه ای متعادل ارائه نکرده اند، مجازات می کنید، ی،ی از نظر قاضی متعادل.

مواردی مانند موردی که من توضیح می دهم، مثال مفیدی از این است که چه اتفاقی می افتد وقتی ،ی سعی می کند دیدگاهی «معقول تر» و کمتر «افراطی» نسبت به آزادی بیان داشته باشد. و با توجه به آنچه من دیدم، به نظرم می رسد که ما نباید خیلی سریع سنت متمم اول خود را، با همه ایراداتش، به نفع مدل اروپایی که ظاهراً مورد تأیید بین المللی تر، متعادل کننده منافع و حساس تر است، کنار بگذاریم.

با تشکر از مرکز منابع حقوق رسانه (MLRC) MediaLawDaily برای اشاره گر



منبع: https://reason.com/volokh/2024/12/11/french-court-finds-writer-guilty-of-denying-the-1994-rwandan-genocide/