من برای شرکت در یک دعوت شدم بررسی حقوق هافسترا سمپوزیوم آزادی بیان در دانشکده های حقوق که در ماه فوریه برگزار خواهد شد پیش نویس مقاله فعلی; هنوز زمان زیادی برای بهبود آن وجود دارد، بنابراین من دوست دارم نظرات مردم را بشنوم. در اینجا برخی از افکار آغازین وجود دارد، اگرچه می تو،د آن را بخو،د PDF کامل، در صورت تمایل:
[* * *]
مقدمه
وظیفه وکیل متقاعد ، افراد از جمله افرادی است که ممکن است با وکیل مخالف باشند. برای انجام این کار، وکلای دادگستری باید بتوانند با افرادی ارتباط برقرار کنند که ممکن است دیدگاه های آنها بسیار متفاوت از دیدگاه آنها باشد.
و این چنین است حتی اگر نظرات وکیل مورد تایید ا،ریت باشد: به ،وان مثال، گاهی اوقات، وکیل باید همه اعضای هیئت منصفه را متقاعد کند. حتی در حالت آبی جامد، وکیل ممکن است نیاز به متقاعد ، برخی اعضای هیئت منصفه قرمز داشته باشد و بالع،.[1] حتی در حوزه قضایی که ا،ر قضات لیبرال هستند، وکیل ممکن است یک قاضی محافظهکار یا هیئتی با ا،ریت محافظهکار را انتخاب کند. یک وکیل همچنین اغلب نیاز به متقاعد ، وکیل مخالف دارد. برای ایجاد اعتماد با یک شاهد اکراه؛ و البته تعامل سازنده با موکل خود وکیل. همه آنها ممکن است به شدت با وکیل در مورد مسائل مهم اختلاف نظر داشته باشند.
یکی از عملکردهای مهم دانشکده های حقوق کمک به دانش آموزان برای یادگیری مهارت هایی است که می توانند برای متقاعد ، افرادی که با آنها مخالف هستند استفاده کنند. مهمتر از همه، دانشکدههای حقوق باید به دانشآموزان کمک کنند تا عادتها و نگرشهای لازم برای آن را بیاموزند – و عادات و نگرشهایی را که تا حد زیادی بخشی از طبیعت بشری هستند که تمایل به تضعیف این ارتباطات را دارند، فراموش کنند.
طبیعتاً این طبیعت انسان است که جهان را به ما و آنها، خوب و بد، “روشنگران” و “اسفناک” دسته بندی کند. این طبیعت بشری است که اجازه می دهد این دسته بندی ها در مفروضات ما در مورد مردم، تصمیمات ما در مورد گوش دادن به صحبت های مردم، و به آداب ما در هنگام صحبت با مردم نفوذ کند. این طبیعت انسان است که در برابر استدلال هایی که عمیق ترین باورهای ما را به چالش می کشد، یا در برابر حقایقی که ممکن است آن ها را تایید نکرده یا توهین آمیز بد،م، مقاومت کند. با این حال، طبیعت انس، در کارآمدی ما به ،وان حقوقدان دخالت می کند.
ادعای من در این مقاله این خواهد بود که ایجاد فرهنگ آزادی بیان و گشودن به ایده های مخالف در دانشکده های حقوق – از جمله در مورد بحث برانگیزترین موضوعات – نه فقط برای خودمختاری دموکراتیک، جستجوی حقیقت، بیان خود، و مانند آن، بلکه برای آموزش مؤثر وکلای آینده. دانشکده های حقوق باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا این نکته را در اندیشه و عمل به دانشجویان منتقل کنند.[2]
I. آموزش برای وکالت موثر
برای یک وکیل کارآمد، چیزی فراتر از دانستن قواعد حقوقی و یا حتی «فکر وکیل» به م،ای درک ساختار مقوله های حقوقی نیاز است. این امر مست،م مجموعه خاصی از مهارتها، عادات و نگرشها است که بهطور طبیعی به وجود نمیآیند – در واقع، ممکن است با جنبههای خاصی از طبیعت انسان مغایرت داشته باشند.
الف. درک بهترین استدلال های طرف مقابل
برای شروع، وکلا باید بهترین نسخه های بهترین استدلال های طرف مقابل را درک کنند تا بهتر بتوانند آنها را رد کنند.[3] حتی زم، که طرف مقابل بهترین استدلال را ارائه نمی کند، وکلای خوب باید استدلال هایی را که تصمیم گیرندگان ممکن است به تنهایی مطرح کنند، پیش بینی کنند.
نیاز به این امر برای وکلای آموزش دیده بدیهی به نظر می رسد. اما در واقع توانایی انجام این کار اغلب بسیار دشوار است. این طبیعت انسان است که بخواهد از بحث هایی که مواضع او و به ویژه ارزش های عمیقاً حفظ شده را به چالش می کشد، اجتناب کند. در نظر گرفتن چنین استدلال هایی – که بر اساس فرضیه، از نظر اخلاقی یا واقعی، عمیقاً اشتباه می دانند – می تواند او را عصب، کند. فکر ، در مورد آنها و جدی گرفتن آنها یک تجربه ناخوشایند است (در واقع می تواند باعث شود که فرد احساس ،یف یا بی وفایی کند). وسوسه این است که آن استدلال ها را در نظر نگیریم، آنها را پنهان کنیم و حداقل ناخودآگاه آنها را دست کم بگیریم. و این نگرش توسط هنجارهای اجتماعی در گروه های خاص، اعم از لیبرال، محافظه کار، تعریف مذهبی یا غیر آن، تقویت می شود.
اما یک وکیل باید در برابر این وسوسه مقاومت کند، همانطور که یک پزشک باید در برابر انزجار عمومی انسان نسبت به بیماری و ،، که از بیماریهای خاص رنج میبرند مقاومت کند، یا یک روانپزشک باید در برابر انزجار طبیعی انسان نسبت به انواع خاصی از تخیلات یا تجارب خشونتآمیز یا توهینآمیز مقاومت کند. که یک بیمار ممکن است فاش کند. این بدان م،ا نیست که متخصصان باید دیدگاه های اخلاقی خود را تغییر دهند – و به نظر من این وظیفه دانشکده های حقوق نیست که اخلاق دانشجویان ما را بهبود بخشند. اما متخصصان باید اطمینان حاصل کنند که قضاوت های اخلاقی آنها در خدمت رس، موثر به مشتریانشان تداخلی ایجاد نمی کند. و دانشکده های حقوق باید دانشجویان را آموزش دهند که به طور مداوم بهترین استدلال ها را در هر دو طرف سؤال، صرف نظر از شایستگی ها یا معایب اخلاقی دو طرف، در نظر بگیرند و با آنها مق، کنند.
ب. درک اینکه مردم با دیدگاه های بسیار متفاوت چگونه جهان را می بینند
به طور گسترده تر، وکلا باید بتوانند به جای تصمیم گیرندگان (قضات، هیئت منصفه، قانونگذاران، مقامات آژانس اداری، رای دهندگان، مشتریان یا طرفین مذاکره) قدم بگذارند و جهان را از منظر آنها ببینند. با توجه به دیدگاههای آنها درباره جهان – اخلاقی، تجربی، مذهبی – چگونه میتو،د آنها را در مورد سؤال خاصی که با آن روبرو هستند به نتیجه برس،د؟
طبیعت انسان این را سخت می کند. بخشی از این امر ناشی از دشواری عادی کنار گذاشتن پیش فرض های خود و پرسیدن «آیا این استدلال قانع کننده است؟» نیست – که اغلب به «آیا این استدلال برای من قانع کننده است؟» خلاصه می شود، بلکه «آیا این استدلال برای ،ی قانع کننده است؟» خیلی با من فرق داره؟”
و به خصوص سخت است که دنیا را از منظر مردمی ببینیم که از دید شما اشتباه می کنند یا کاملاً ، یا شرور هستند: متعصب، فاشیست، غیر وطن پرست، مار،یست، طرفداران برده داری، حامیان نسل کشی. با این حال این چیزی است که فرد باید انجام دهد. ممکن است فکر کنیم که نیمی از هیئت منصفه ما نژادپرست یا ،ت گرا یا متعصب مذهبی هستند که نسبت به مشتریان ما تعصب دارند. چه ،ی می داند، حتی ممکن است حق با ما باشد. با این حال، ما هنوز باید با دیدگاه آنها به اندازه کافی همدل باشیم تا بفهمیم چه حقایق یا استدلال هایی ممکن است حتی به آنها برسد. دانشکده های حقوق باید عادات و نگرش های لازم برای انجام این کار را به دانشجویان آموزش دهند.
[* * *]
در پست های بعدی هنوز در راه است (یا می تو،د اکنون آن را در ،مت مشاهده کنید PDF):
I. آموزش برای وکالت موثر
ج. تمایل به ارائه استدلال هایی که شخص با آنها مخالف است
د. مدارا با افرادی که دیدگاه هایی دارند محکوم می شود
E. یادگیری از افرادی که با آنها مخالفیم
F. ائتلاف های ساختم،
ز. رویارویی غیرقابل قبول با حقایق و استدلال های ناخوشایند
II. تمرین های خاص
الف. حفاظت از گفتار دانش آموزان (و سخنر، سخنرانان دعوت شده)
ب. پاسخ دادن به دیدگاه های نامطلوب به روش هایی که باعث ترویج بحث می شود
ج. مشوق مناظره ها یا گفت،ا در میان افرادی که موافق نیستند
د. سازماندهی وقایع تحت حمایت مدرسه حقوقی که اختلاف نظر فکری را در مورد موضوعات بحث برانگیز الگو می کند.
1. ارزش رویدادهای سازماندهی شده توسط مدرسه حقوق
2. نارسایی واگذاری این گونه بحث ها به ک، درس
3. تمرکز بر بحث های جاری واقعی
E. دعوت از م،عان موفق پیشرو از همه نقاط در طیف ایدئولوژیک
F. تشویق اعضای هیئت علمی به بیان نظرات مخالف
III. پاسخ به برخی ایرادات احتمالی
الف. ناراحتی دانش آموز (به ویژه در مورد دیدگاه هایی که به ،وان تحقیر کننده هویت آنها تلقی می شود)
ب. آسیب پذیری گروه های اقلیت بی قدرت
ج. خطر اقناع
د. خطر «مشروعیت بخشیدن» به برخی دیدگاه ها
ه- از دست دادن فرصت سرد ، مشارکت و سازماندهی سیاسی و ایدئولوژیک از سوی طرف مقابل.
[* * *]
[1] این حتی در مورد احکام هیئت منصفه مدنی نیز صادق است. از سال 2006، سیستم فدرال و بیش از یک سوم ایالت ها به اتفاق آرا هیئت منصفه مدنی برای هیئت منصفه نیاز داشتند و بقیه به ا،ریت فوق العاده نیاز داشتند (2/3 تا 5/6). شاری سیدمن دایموند، مری آر رز و بت مورفی، بازنگری در شرط وحدت رویه: رفتار هیئت منصفه مدنی غیر اتفاق آرا100 نیوتن وات UL Rev. 201, 203 (2006).
[2] من همچنین از آزادی بیان و آزاد اندیشی در سایر مؤسسات آموزشی حمایت می کنم. اما بحث های این مقاله به طور خاص بر روی دانشکده های حقوق متمرکز شده است.
[3] این نکته حداقل به قرن نهم باز می گردد. دیدن چار، پلات، زندگی و آثار جا، 71 (د.م. هاوک ترجمه 1969) (“،ی که استدلال های مخالف خود را بهتر از او درک می کند، در موقعیت بهتری برای انتخاب استدلال های خود است، می تواند به جنبه های مختلف خود عمیق تر شود. مورد، و برای رسیدن به هدفش مجهزتر است”).
منبع: https://reason.com/volokh/2022/11/28/free-s،ch-rules-free-s،ch-culture-and-legal-education-some-opening-t،ughts/