دسته‌ها
اخبار

آیا مهاجرت اعتماد اجتماعی را تضعیف می کند؟ آیا این مهم است؟


شاید مهمترین دفاع از محدودیت های مهاجرتی این ایده باشد که مهاجرت بیش از حد فرهنگ و نهادهای کشور پذیرنده را تنزل می دهد. اگر مهاجران دارای ارزش‌های سیاسی یا فرهنگی بدی باشند، این خطر ممکن است بسیار زیاد باشد. در حالت شدید، چنین وخامتی ممکن است حتی “غازی را که تخم طلا گذاشته است بکشد” که در وهله اول کشور مقصد را برای مهاجران جذاب می کند.

یکی از بحث‌های عمده از این نوع که در سال‌های اخیر مطرح شده، این ادعاست که مهاجران از جوامع کم‌اعتماد می‌توانند اعتماد اجتماعی را به کشورهای پذیرنده کاهش دهند و در نتیجه به نهادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آسیب وارد کنند. این بحث اخیراً توسط اقتصاددان گرت جونز در کتاب خود به تفصیل بیان شده است پیوند فرهنگ: چگونه مهاجران اقتصادهایی را که به آنها نقل مکان می کنند بسیار شبیه به اقتصادهایی می کنند که ، کرده اند. جونز استدلال می کند که اعتماد برای رشد اقتصادی حیاتی است و مهاجران جوامع کم اعتماد آن را در کشورهای مقصد خود تضعیف می کنند و در نتیجه باعث کاهش رشد در آنجا می شوند.

که در یک مقاله زیر پشته اخیرال، نوراسته، کارشناس سیاست مهاجرت مؤسسه کاتو، کتاب جونز و منطق «اعتماد اجتماعی» را برای محدودیت‌های مهاجرت به طور کلی‌تر نقد می‌کند. به طور خلاصه، نوراسته نشان می دهد که 1) ارتباط بین اعتماد و رشد مشکوک است، 2) شواهدی که نشان می دهد مهاجرت اعتماد را کاهش می دهد نیز ضعیف است، و 3) حتی اگر اعتماد مفید باشد و مهاجرت آن را کاهش دهد، انگیزه های سازم، اغلب یک جایگزین موثر هستند. برای این.

بسیاری از مسائل درگیر پیچیده و ظریف هستند. اگر می خواهید تفاوت های ظریف را درک کنید، هیچ جایگزینی برای خواندن کل مطلب وجود ندارد! نوراسته در دو مقاله علوم اجتماعی به تفصیل بیشتر به موضوع اعتماد می پردازد (نک اینجا و اینجا). از قضا، همانطور که او در یکی از آنها، مهاجران و فرزندان آنها در واقع – به طور متوسط ​​- اعتماد بیشتری به مؤسسات آمریکایی نسبت به شهروندان بومی دارند (این که آیا این چیز خوبی است یا خیر ممکن است تا حدی بستگی به این دارد که فکر می کنید چقدر این مؤسسات شایسته اعتماد هستند). کتاب عالی نورسته رد ،: اقتصاد سیاسی مهاجرت و موسسات (با همکاری بن پاول)، همچنین مطالب مرتبط زیادی دارد.

همانطور که نورسته خاطرنشان می کند، بررسی قبلی کتاب جونز توسط برایان کاپلان، اقتصاددان، اشاره می کند که این کتاب در واقع مهاجرت بسیار فزاینده به ایالات متحده از بخش وسیعی از جهان، از جمله کشورهایی با حدود 50 درصد جمعیت جهان را توجیه می کند. اگر با ادعای جونز موافق باشید که مهاجران فرهنگ کشورهای پذیرنده را بیشتر شبیه فرهنگ خود می کنند، و با ارزیابی او از ارزش های فرهنگی مطلوب، معلوم می شود که بسیاری از کشورها فرهنگ های “بهتر” از ما دارند و فرهنگ ما را می توان بهبود بخشید. با پذیرش مهاجران بیشتر از این مکان ها:

با استفاده از معیارهای انتخاب شده جونز از کیفیت فرهنگی، مهاجرت از همه کشورهای زیر به ایالات متحده، طبق استدلال او، یک پیشرفت فرهنگی واضح است: الجزایر، آرژانتین، استرالیا، اتریش، بلاروس، بلژیک، برزیل، کانادا، چین، کاستاریکا، کرواسی، دانمارک، استونی، فرانسه، آلمان، یونان، هنگ کنگ، مجارستان، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، لتونی، لیتو،، هلند، نیوزیلند، نروژ، لهستان، پرتغال، کره ج،ی، مولداوی، روسیه، سنگاپور، اسلواکی، اسپ،ا، سوئد، سوئیس، تایلند، تونس، اوکراین، بریت،ا، اروگوئه و ویتنام. استفاده از یک معیار فرهنگی کمی متفاوت، 1.7 میلیارد نفر از ،نان هند و پا،تان را به این فهرست اضافه می کند. با توجه به تحقیقاتی که جونز کتاب خود را بر آن تکیه می‌کند، باید انتظار مهاجرت از این فهرست طول، و پرجمعیت کشورها را داشته باشیم تا (الف) تولید ناخالص داخلی آمریکا (GDP) را به طور قابل توجهی افزایش دهد، (ب) تولید ناخالص جه، را به شدت افزایش دهد، و ج) رشد اقتصادی جه، را به شدت افزایش دهد.

من در مورد این معیارهای کیفیت فرهنگی و این ایده که مهاجران فرهنگ کشور مقصد را در هر نقطه ای نزدیک به آنچه جونز ادعا می کند تغییر می دهند، تردید دارم. بنابراین من ترجیح می‌دهم برای مهاجرت رایگان به پرونده استراحت دهم زمینه های دیگرمانند آزادی، عدالت و افزایش رفاه انسان.

در اینجا دو نکته را به نقد نوراسته اضافه می کنم. اول، حتی اگر اعتماد اجتماعی مطلوب باشد (و انکار اینکه جوامع به حداقل نیاز دارند دشوار است مقداری حداقل سطح اعتماد)، به این م،ا نیست که بیشتر همیشه بهتر است. ممکن است هنگامی که به سطح نسبتاً متوسطی از اعتماد دست یابید (مثلاً – ما معمولاً به غریبه‌ها اعتماد می‌کنیم که به ما حمله نمی‌کنند یا کلاه‌برداری نمی‌کنند و مواردی از این قبیل)، افزایش بیشتر مزایای کمی دارد. در برخی موارد، افزایش اعتماد حتی می تواند مضر باشد. به ،وان مثال، اعتماد بیش از حد به معاملات تجاری ما را در برابر استثمار توسط افراد آسیب پذیر می کند. اعتماد بیش از حد به مقامات ،تی ممکن است باعث رهایی از فساد و سیاست های مضر و ناعادلانه و غیره شود. اگر چنین است، کاهش اعتماد – چه به دلیل مهاجرت یا عوامل دیگر – ممکن است مشکلی ایجاد نکند، مگر اینکه و تا زم، که جامعه ای به زیر این حداقل برسد.

دوم، این ایده که رفتار مردم عمدتاً توسط فرهنگ‌های دیرینه و با تغییر دشواری هدایت می‌شود، با شواهد قاطع نشان می‌دهد که افراد با پیشینه‌های فرهنگی مشابه چگونه در محیط‌های سازم، متفاوت رفتار می‌کنند. نمونه های شناخته شده چین و تایوان، کره شمالی و کره ج،ی، و آلمان شرقی و آلمان غربی نمونه های دراماتیکی هستند. و نمونه های بسیار دیگری از این دست وجود دارد.

من بوده ام یک استاد مدعو در چین، و همچنین زم، را در تایوان گذراند. تضاد بین این دو مانند شب و روز بود – علیرغم این واقعیت که ا،ریت قریب به اتفاق جمعیت هر دو کشور چینی هان هستند.

تئوری تداوم فرهنگی نیز با مشاهده گاه به گاه روزمره رفتار مهاجران تضعیف می شود. بسیاری از مهاجران به دور از پایبندی به ارزش‌های خانه‌های قبلی‌شان، با دشواری‌های زیادی مواجه هستند که فرزندانشان حتی به زبان مادری والدینشان صحبت کنند. حتی آن دسته از والدینی که به دنبال ممانعت از همگون سازی کودکان هستند، معمولاً در انجام این کار با مشکلات زیادی روبرو هستند. هر،ی که مهاجر است یا مهاجران زیادی را می شناسد (خودم در هر دو دسته قرار می گیرم) احتمالاً از نمونه های زیادی از این پدیده ها آگاه است. البته اگر مهاجران یا فرزندانشان با بومیان ازدواج کنند، این تأثیرات بیشتر می شود.

این ایده که مهاجرت می‌تواند با کاهش اعتماد اجتماعی آسیب‌های زیادی وارد کند، شایسته بررسی جدی است. همین امر در مورد برخی ادعاهای دیگر مبنی بر اینکه مهاجران ممکن است نهادهای اجتماعی و سیاسی را تنزل دهند، صدق می کند. اما، حداقل تا کنون، چیز زیادی وجود ندارد. در واقع، شواهد بسیار بیشتری وجود دارد که نشان می‌دهد نهادهای لیبرال دمکراتیک می‌توانند توسط ناسیونالیست‌های بومی (بسیاری از آنها دشمن مهاجرت) تنزل داده شوند تا مهاجرت.


منبع: https://reason.com/volokh/2022/12/21/does-immigration-undermine-social-trust-does-it-matter/