«عدم همکاری شهروندان و عدم مداخله پلیس از عوامل شکست عدالت و جرم»

خیلی جالبه مقاله توسط استاد حقوق پن (و محقق برجسته حقوق جزا) پل رابینسون به همراه جفری سیمن و محمد سارانه. در اینجا بخش عمده ای از فهرست مطالب آمده است، که فکر می کنم دیدگاه خوبی در مورد آنچه مقاله پوشش می دهد ارائه می دهد:

II. عدم همکاری شهروندی

الف. ارعاب شاهد
1. انواع ارعاب شاهد
2. مثال موردی: لاتاشا شاو
3. ماهیت و وسعت مسئله
4. شکایات عمومی
5. اصلاحات در تلاش برای کاهش ارعاب شاهدان
6. توصیه: از هویت شاهدان در موارد ارعاب احتمالی محافظت کنید

ب. جنبش توقف قتل و کدهای سکوت
1. مثال موردی: اسرائیل رامیرز
2. ماهیت و وسعت مسئله
3. شکایات عمومی
4. اصلاحات خطاب به جنبش توقف کن
5. توصیه

ج. بدبینی نسبت به اثربخشی عدالت کیفری
1. مثال موردی: الک کوک
2. ماهیت و وسعت مسئله
3. اصلاحات برای کاهش بدبینی حقوقی
4. توصیه

D. ناراحتی جامعه از استفاده پلیس از زور: مشکل روایت نادرست
1. مثال موردی: تیراندازی به مایکل براون در فرگوسن، میسوری
2. ماهیت و وسعت مسئله
3. عقب نشینی در برابر تصورات غلط جامعه در مورد استفاده پلیس از زور
4. اصلاحات برای رسیدگی به ناراحتی جامعه از استفاده پلیس از زور
5. توصیه

III. عدم مداخله پلیس

الف. لفاظی های ضد پلیس و حملات فیزیکی به پلیس
1. مثال موردی: ال شارپتون
2. ماهیت و وسعت مسئله

ب. پلیس زدایی: کاهش بودجه پلیس و مناطق محروم پلیس
1. مثال موردی: منطقه عاری از پلیس در مینیاپولیس
2. مثال موردی: پلیس زدایی در پورتلند
3. ماهیت و وسعت مسئله
4. تغییر دیدگاه ها در مورد پلیس زدایی

ج. تضعیف نیروی انتظامی: بازنشستگی پیش از موعد، افزایش مشکلات استخدامی، کاهش استانداردهای استخدام و کمبود کارکنان
1. مثال موردی: کمبود پلیس مینیاپولیس و تهیدستی
2. ماهیت و وسعت مسئله

د. عدم مداخله داوطلبانه پلیس: اثر فرگوسن
1. مثال موردی: اثر فرگوسن در بالتیمور
2. مثال موردی: جدایی پلیس در آتلانتا
3. ماهیت و وسعت مسئله

E. اصلاحات برای کاهش عدم مداخله پلیس

IV. توصیه: ایجاد یک کمیسیون نظارت پلیس-جامعه که به پلیس کمک می کند تا اعتبار جامعه را به دست آورد و خود نیز اعتبار خود را نزد پلیس به دست آورد.
الف. بهبود اعتبار پلیس با جامعه
ب. کمیسیون باید اعتبار خود را نزد پلیس ایجاد کند

و اینم مقدمه:

شاید تعجب بسیاری را به همراه داشته باشد که سیستم قضایی آمریکا نتوانسته مجرمان را برای ا،ریت قریب به اتفاق جنایات جدی بیابد یا مجازات کند. ش،ت عدالت یک هنجار است، نه استثنا. ا،ر قاتلان با قتل فرار می کنند. در سال 2020، 24576 قتل در آمریکا رخ داد و پلیس تنها 10115 مورد از آنها را حل کرد – 41.1٪. حتی بدتر از آن، معمولا کمتر از نیمی از این پرونده های حل شده منجر به محکومیت قتل می شود. فرار از مجازات برای تجاوز ، یا تجاوز بسیار ساده است. از بیش از 920000 حمله تشدید شده در سال، تنها 8.3 درصد منجر به محکومیت می شود. از 463000 تجاوز و تجاوز ، در سال، 99.5 درصد بدون محکومیت به جنایت ختم می شود. هر سال، سیستم قضایی به صدها هزار قاتل، متجاوز و متجاوز اجازه می دهد تا آزاد شوند. و این وضعیت فقط بدتر می شود. داده ها حاکی از آن است که میزان ترخیص قتل در کشور بین سال های 1980 تا 2020 22 درصد کاهش یافته است و نرخ ترخیص سایر جرایم جدی نیز کاهش یافته است.

این میزان پایین ترخیص و محکومیت برای جامعه بسیار مضر است…. حتی نگران‌کننده‌تر، ش،ت‌های عدالت به طور نامتن،ی بر اقلیت‌های نژادی و جوامع کم درآمد تأثیر می‌گذارد و این موضوع را به یکی از موضوعات عدالت اجتماعی و کیفری تبدیل می‌کند. کاهش اخیر در نرخ ترخیص قتل در سراسر کشور تقریباً به طور کامل به دلیل ش،ت در حل قتل قرب،ان سیاه پوست است. نرخ ترخیص برای قرب،ان قتل سیاه پوستان در طول پنج دهه گذشته 20 درصد کاهش یافته است، در حالی که نرخ ترخیص برای قرب،ان قتل سفید پوستان کاهش یافته است. افزایش یافت با 5 درصد تحقیقات سال 2019 در مورد نرخ ترخیص کالا در شیکاگو نشان داد که قتل هایی که قرب، سفیدپوست بود در 47 درصد موارد حل شد، در حالی که قتل هایی که قرب، اسپ،ایی تبار بود در 33 درصد موارد و قتل هایی که قرب، سیاه پوست بود در 22 درصد موارد حل شد. از زمان

چه چیزی باعث این سیل فزاینده عدم موفقیت در عدالت شده است و برای جلوگیری از آن چه باید کرد؟ در حالی که بحران جرایم حل نشده دلایل زیادی دارد، یکی از دلایلی که اغلب نادیده گرفته می شود این است که مهم ترین بازیگران در حل جرم – اعضای جامعه و پلیس – به طور فزاینده ای اصلاً عمل نمی کنند. چنین انفعالی غیرمنطقی نیست، بلکه نتیجه انگیزه های قوی علیه همکاری شهروندان و علیه مداخله فعال پلیس است. هنگامی که شهروندان عقب می ایستند و پلیس از کار می ایستد، نتیجه ش،ت های قضایی بیشتر است…