دسته‌ها
اخبار

مشکل “مخرج” در دانشکده حقوق استنفورد


در حال حاضر مشغول تدریس واحد اخذ حقوق املاک هستم. در این مجموعه حقوقی تا حدی نامنسجم، دیوان عالی اغلب با یک موضوع تکراری دست و پنجه نرم می کند: موضوع مربوطه چیست. م،ج. به عبارت دیگر، هنگامی که ،ت دارایی یک شخص را تنظیم می کند، آیا دادگاه باید (الف) فقط بخشی از دارایی را که تنظیم می شود یا (ب) “مقطعه به ،وان یک کل” را مورد توجه قرار دهد، از جمله ،مت هایی از دارایی که تنظیم نشده است. تنظیم می شود. اگر مسیر اول را دنبال کنید، 100٪ از منافع دارایی مربوطه شخص در حال تنظیم است و تقریباً مطمئناً برداشتی وجود دارد. اگر مسیر دوم را دنبال کنید، درصد کمتری از منافع دارایی فرد تنظیم می شود و احتمالاً برداشتی وجود ندارد.

در سال 2018، همانطور که بسیاری به یاد می آورند، من بودم اعتراض کرد در دانشکده حقوق CUNY در نیویورک. بسته به اینکه شما چطور بشمارید، صحبت من در حدود هشت دقیقه اول مختل شد. در آن دوران پر هرج و مرج نتوانستم صحبت کنم. در حدود هشت دقیقه، معترضان محل را ، ،د. بعد از آن لحظه، دیگر هول نشدم. تصمیم گرفتم سخنر، آماده‌ام را ایراد نکنم، بلکه به دنبال انجام پرسش و پاسخ بودم. حتی پس از این حادثه، من در مورد اینکه آیا صحبتم مختل شده است، در تعارض باقی ماندم. در واقع، من برای کمک به رسیدگی به این موضوع به قانون (از همه چیز) مراجعه کردم. م،ج مربوطه چه بود؟ آیا این بخش هشت دقیقه ای بود که کاملاً مختل شد؟ یا این سخنر، یک ساعته برنامه ریزی شده بود که حدود هشت دقیقه آن مختل شد. من در مورد این موضوع به مدت طول، در آن بحث کردم بررسی قانون اصلاحیه اولبه طور خاص، من توضیح می‌دهم که چارچوب «پارس به‌،وان یک کل» ممکن است برای منافع ملکی مشخص کار کند، اما برای اعتراضی پویا که در آن نتیجه نامشخص است، من، نیست:

اما آزمون “مجموعه بسته” برای فقه آزادی بیان بسیار ضعیف است. این رویکرد دارای محوریت ثبات را در نظر می گیرد در حالی که اعتراضات دانشگاهی بی ثبات است. در پن زغال سنگ، طرفین دقیقاً متوجه شدند که چه مقدار زمین را نمی توان است،اج کرد. و در پن سنترال، طرفین دقیقا می دانستند که هنوز چه مقدار از ایستگاه قطار می تواند مورد استفاده قرار گیرد. آن مدل برای متر و کران کار می کند. برای یک گفتمان بلادرنگ کار نمی کند. بینش همیشه 20/20 است. وقتی رویداد شروع شد، نمی دانستم این اختلال تا چه زم، ادامه خواهد داشت. با تمام آنچه می دانستم، دانش آموزان می توانستند بی وقفه سر و صدا کنند. چرا دانشجویان CUNY یک ساعت کامل به من اعتراض ن،د؟ من کمی اعتبار می کنم. به جای اینکه بخواهم سخنر، خود را طبق برنامه ارائه کنم، یا بر سر دانش آموزان فریاد بزنم، سعی کردم آنها را درگیر کنم. من از آنها سؤالاتی پرسیدم تا بتوانم زمینه مش،ی ایجاد کنم. این استراتژی وضعیت را خنثی کرد. اما می توانست نتیجه مع، داشته باشد. دانش‌آموزان می‌توانستند تمام ساعت بر سر من فریاد بزنند – یا بدتر از آن، دائماً زنگ ، را به صدا درآوردند! این رویداد همچنین می توانست به خشونت تبدیل شود. حتی پس از ،وج دانش آموزان، من این نگر، را داشتم که آنها در مقطعی برگردند.

فکر می کنم پویایی مشابهی در دانشکده حقوق استنفورد وجود داشت. دانش‌آموزان در اولین بخش از این رویداد به قاضی دانکن سرزنش ،د. دین اشتاینباخ روی تریبون آمد و به انتقاد از قاضی دانکن پرداخت. پس از اینکه اشتاینباخ متن خود را ارائه کرد، بسیاری از معترضان آنجا را ، ،د. قاضی دانکن مدتی سعی کرد به سوالات پاسخ دهد، اما نتوانست سخنر، اصلی خود را ارائه دهد. چگونه اندازه گیری کنیم که آیا اختلالی وجود دارد؟ این نیویورک تایمز با نادین استروسن در مورد این موضوع مصاحبه کرد:

در دست داشتن تابلوهای مبتذل یا پرسیدن سؤالات تیز یا حتی ایجاد صداهای تهوع کننده – مانند بسیاری از دانشجویان در زمان معرفی قاضی دانکن – ،وماً خط مشی دانشگاه را نقض نمی کند.

دین مارتینز در یادداشت خود با اشاره به دشواری تمایز بین گفتار محافظت شده و گفتار محافظت نشده، گفت که علیه دانشجویان فردی اقدامی نخواهد کرد.

“آیا 10 دقیقه فریاد زدن در یک رویداد یک ساعت و نیم زیاد است؟” خانم استروسن، صلیبیون آزادی بیان گفت. “این یک امر قضاوت و درجه است.”

خانم استروسن گفت، اگر تعادل را اشتباه بگیرید، در آن صورت خطر سخنر، سرد کننده در طرف مقابل را دارید.

من نمی دانم که استفاده از علامت 10 دقیقه با بهره مندی از آینده نگری منصفانه است. در دنیای ایده آل، اندکی پس از شروع کار دانکن، مدیری به نام اشتاینباخ باید یک هشدار قاطع صادر می کرد. اگر پس از آن هشدار، ،ی به هک ، ادامه داد، باید در نظر گرفته شود که دانشجو این خط‌مشی را نقض کرده است. «م،ج» نمی‌تواند رویداد برنامه‌ریزی‌شده‌ای باشد که هرگز اجازه وقوع آن را نداشته است.

این بار همچنین اطلاعات جدیدی را ارائه می دهد که دین اشتاین باخ را تا حدودی مطلوب تری قرار می دهد. به طور خاص، تیم روزنبرگر، رئیس بخش فدرال سوسیال، اشتاین باخ را ستایش می کند.

برای شروع، خانم اشتاین باخ رابطه صمیمانه و سازنده ای با رهبر جامعه فدرالیستی که توسط دانشجویان اداره می شد، تیم روزنبرگر جونیور، خانم اشتاین باخ، که در سال 2021 در استنفورد شروع به کار کرد، گفت که می خواهد نقش DEI را گسترش دهد تا شامل شود. گروه هایی مانند کهنه سربازان، دانشجویان مسن تر و محافظه کاران. او خود را یک پل ساز می دانست. آقای روزنبرگر، به ،ه خود، گفت که او خواهان یک فصل جامعه فدرالیست است که بهتر در دانشگاه ادغام شود و دریافته است که او مایل است به روش هایی وارد شود که بسیاری از دانشجویان، استادان و مدیران، به ناامیدی آقای روزنبرگر، حاضر به مشارکت نیستند.

علاوه بر این، اشتاینباخ به تعدیل یک رویداد FedSoc با آن ایدئولوگ جناح راست نادین استروسن کمک کرد:

در ژانویه، زم، که آقای روزنبرگر نتوانست یک حامی مالی برای یک رویداد با نادین استروسن، رئیس سابق اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا و م،ع آزادی بیان پیدا کند، شریکی را در خانم اشتاینباخ پیدا کرد که این رویداد را مدیریت می کرد. . او گفت: «این مقداری شجاعت می‌خواست. خانم استروسن گفت که در سال‌های اخیر با بسیاری از بخش‌های انجمن فدرالیست صحبت کرده است و متوجه شده است که، به‌ویژه از زمان حمله 6 ژانویه به ساختمان کنگره، این گروه در بسیاری از دانشکده‌های حقوق در فهرست سیاه قرار گرفته است. خانم استروسن گفت که این پس زمینه شرکت پرشور خانم اشتاینباخ در این رویداد را “فوق العاده” کرد.

ل،تی در مورد استنفورد چه می گوید که هیچ ، با رئیس سابق ACLU صحبت نمی کند. نادین یک ثروت ملی است. چقدر غمگین. احترام به Steinbach برای رفتار صمیمانه با نوع “درست” مهمان FedSoc. با این حال، قاضی دانکن رفتار بسیار متفاوتی خواهد داشت.

بعد، بار در روز ملاقات قاضی دانکن به نقش اشتاین باخ روی می آورد. اول، می د،م که دین مارتینز ایمیلی را که اشتاینباخ ارسال کرده بود تایید کرده است:

در صبح سخنر، قاضی دانکن، خانم اشتاینباخ ایمیلی را به کل دانشکده حقوق ارسال کرد که توسط دین مارتینز تایید شده بود. او نگر،‌هایی را که دانشجویان با قاضی دانکن داشتند، خلاصه کرد، اما گفت که دانشجوی، که سعی می‌کنند سخنر، را متوقف کنند «تنها آن را تشدید می‌کنند» و او به سیاست آزادی بیان مرتبط است. ارتباط خانم اشتاین باخ با دانشجویان ممکن بود او را مطمئن کند که می تواند واسطه بین دو طرف باشد. اما در زمان آتش زدن آزادی بیان، چه ،ی باید نقش مجری را بازی کند؟ و این پیام چگونه باید ارائه شود؟

مدتها بود که گمان داشتم که اشتاینباخ حداقل فکر می کرد که از حمایت ،ت برخوردار است. این نقطه داده پشتیب، بیشتری را ارائه می دهد. دین مارتینز ممکن است بیش از آنچه ما می د،م سرزنش کند.

دانشگاه مقدمات دیگری را انجام داده بود. بر اساس ایمیلی که رو،مه تایمز دریافت کرده، مدیران دانشکده حقوق به مقامات دانشگاه هشدار داده بودند که دانشجویان در آن روز ممکن است با سیاست سخنرانان دانشگاه مخالفت کنند. دانشگاه یک مقام را فرستاد تا به سایرین که نماینده دانشکده حقوق بودند بپیوندد. اما وقتی قاضی درخواست مدیری کرد، این خانم اشتاین باخ بود که به تریبون رفت.

هرگز برای من روشن نبود که چرا اشتاین باخ، از همه مردم، وقتی که قاضی دانکن درخواست مدیری کرد، روی سکو آمد. حتی بدتر از آن، چرا هیچ ، زودتر روی سکو نرفت در حالی که هق هق های بی امان وجود داشت؟ وظیفه قاضی دانکن این نبود که کمک کند.

اشتاین باخ توضیح می دهد که نقش خود را به ،وان تنش زدایی از بحران می دانست. و برای اولین بار، اشتاینباخ تصدیق کرد که اشتباه کرده است. من فکر می کنم این بی،ه یک پلیس است. دانشگاه سیاستی داشت که او نادیده گرفت. در عوض، او 6 دقیقه وقت صرف کرد تا به یک سخنران دعوت شده از طرف ،ت حمله کند.

خانم اشتاین باخ گفت: «نقش من تنش زدایی بود. او می‌خواست دانش‌آموز، را که می‌گفتند از دست قاضی دانکن ناراحت هستند آرام کند – “و امیدوارم به قاضی فضایی بدهم تا اظهارات آماده‌شده‌اش را بیان کند.” او گفت که در گذشته، تعادل را درست به دست نیاورده است. با این حال، او خاطرنشان کرد که با دانش‌آموزان حاضر در اتاق صحبت می‌کرد و متوجه نشد که سخنان او به گوش جه،ان خواهد رسید.

اوه بیا این رویداد توسط مدرسه و تلفن های بی شماری ضبط می شد. او زمان صرف کرد تا کلماتش را با دقت بنویسد. او باید می دانست که سخنانش در سراسر جهان پخش می شود. من باور نمی کنم که او ساده لوح نیست.

روزنبرگر، رئیس بخش، اشتاین باخ را تا حدی مقصر دانست:

آقای روزنبرگر گفت که از اظهارات خانم اشتاینباخ در سالن سخنر، ناراحت شده است، اما او چیزی شبیه “بزغاله” برای ش،ت گسترده تر دانشگاه در حفاظت از گفتار بوده است.

او گفت که ای کاش یک مسئول پای تریبون می رفت و به دانشجویان هشدار می داد که اخلال بیشتر ناقض سیاست آزادی بیان دانشگاه است – اما خانم اشتاین باخ به ،وان رئیس DEI آن پیام رسان نبود.

آقای روزنبرگر گفت: “اگر او مدیری بود که وظیفه اش اجرای سیاست عدم اخلال بود، بله، کاملا ش،ت خورده بود، اما این شرح وظایف او نیست.” “مردم او را ، و ناتوان خطاب کرده اند. او یک فرد باهوش و خوب است که در موقعیت بسیار بدی قرار گرفته است.”

باز هم، چرا اشتاین باخ به آنجا رفت تا یک اظهارنظر شش دقیقه ای آماده ارائه کند؟ معلوم بود که قصد داشت با اتاق صحبت کند. این بداهه نبود دین مارتینز دوباره اشتاین باخ را به زیر اتوبوس می اندازد:

دین مارتینز، در ایمیلی به تایمز، گفت که یکی از مشکلات آن روز «فقدان ارتباط شفاف» میان مدیران در اتاق بود. اما او حداقل بخشی از تقصیر را به گردن خانم اشتاین باخ انداخت.

او نوشت: «صرف نظر از اینکه تا آن لحظه باید چه اتفاقی می‌افتاد، وقتی قاضی دانکن از مدیر درخواست کمک کرد تا نظم را برقرار کند، این خانم اشتاینباخ بود که پاسخ داد، خود را به ،وان مدیر معرفی کرد و سپس اظهاراتی را ارائه کرد.»

به هر دلیلی، اشتاینباخ وظیفه خود را نه اجرای سیاست دانشگاه، بلکه مشارکت در حل مناقشه می دانست. دوباره، مدیر DEI نقش او را در محوطه دانشگاه اشتباه متوجه شد.

من در ستون آینده چیزهای بیشتری در مورد این موضوع خواهم گفت.


منبع: https://reason.com/volokh/2023/04/09/the-denominator-problem-at-stanford-law-sc،ol/