اوایل امروز دیوان عالی کشور به بحث رسیدگی کرد ایالات متحده در برابر تگزاس. این پرونده وضعیت، شایستگی ها و مسائل اصلاحی با پیچیدگی غیرمعمول را گرد هم می آورد. در اینجا چند نکته تفسیری در مورد سؤال خلاء وجود دارد، که در مورد آن، به بیان ملایم، طیفی از دیدگاه ها در مورد دیوان وجود داشت.
یکی از خطرات شغلی مطالعه راهحلها این است که دادگاه غالباً در مورد سؤالات اصلاحی فقط به دلیل ناپدید شدن آنها گواهی میدهد، زیرا چگونه سؤال استقرار یا شایستگی حل شده است (به ،وان مثال، موسسه جزیره تابستان در مقابل زمین، ترامپ علیه هاوایی). در اینجا به نظر می رسد که با توجه به چالش هایی که در استدلال تگزاس در مورد ایستادگی وجود دارد، به نظر می رسد. علاوه بر این، SG تگزاس به قاضیهای Alito و Sotomayor اعتراف کرد که دادگاه نیازی به پاسخگویی به این سؤال ندارد که آیا APA اجازه تخلیه را میدهد، زیرا سؤال اصلاحی میتواند به طور کامل تحت بخش 1252 حل شود (رونوشت پ. 120).
استدلال علیه vacatur به ،وان یک درمان ساده است:
1. هیچ درمان تاریخی برای vacatur وجود ندارد.
2. APA راه حلی برای vacatur اضافه نکرد.
3. این نتیجه توسط دادگاه عالی تغییر نکرده است.
من فکر می کنم استدلال برای نکات 1 و 2 بسیار قوی است. در مورد 1، فقط یک سوال ساده بپرسید: این راه حل “کنار گذاشتن” یا “vacatur”، قانونی است یا منصفانه؟ اگر پاسخی برای این سوال وجود نداشته باشد (و وجود ندارد)، به وضوح با یک درمان سنتی سروکار نداریم. در 2، این که APA راه حلی برای خلاء اضافه نکرده است با متن (اشیاء “کنار گذاشتن” و کاربرد آن در همه انواع اقدامات از جمله habeas)، زمینه (در بخش درمان نیست)، قو،ن ( پنهان ، فیل ها در سوراخ موش ها)، تاریخ قانون گذاری (هیچ ، متوجه فیل نشد)، رساله هایی مانند دیویس و جاف (هنوز ،ی متوجه فیل نشده است) و مواردی مانند Abbot Labs (هنوز هیچ ، فیل را نمی بیند – چرا دوباره فکر می کنیم یک فیل وجود دارد؟).
تجزیه و تحلیل دقیقتر 1 و 2 را به جان هریسون میسپارم که کارش روی این سؤالات عالی است. اما آنچه در آن قابل توجه است ایالات متحده در برابر تگزاس این است که ایالت AG نکته سه را پذیرفته است: سابقه دادگاه عالی در مواردی حل نمیشود که در APA یک راه حل خالی وجود داشته باشد.رونوشت صص 109-110).
برای استدلال، نکات 1 و 2 را فرض کنید. اگر سابقه دیوان عالی به نتیجه متفاوتی نیاز ندارد، راه های دیگری برای رسیدن به یک راه حل خالی چیست؟ و اینجاست که بیشتر عمل در بحث علاج در استدلال شفاهی بود. به نظر می رسید که سه نظریه اصلی ظهور کنند.
اول، vacatur یک درمان استاندارد در مدار DC است. با این حال، داوران دانشمند آن مدار، مانند همه قضات، سابقه خود را به کار می گیرند. منطقی است که بپرسیم آن سابقه از کجا و چه زم، آمده است. استفاده از vacatur به ،وان یک درمان در مدار DC تا دهه ها پس از APA توسعه نمی یابد. علاوه بر این، به راحتی می توان فهمید که چرا مدار DC جایی است که ،ت فدرال کمترین انگیزه را برای بحث در مورد دامنه امداد خواهد داشت. اگر مدار DC علیه ،ت فدرال حکم کند، از نظر عملی برای ،ت مهم نیست که دامنه درمان جه، باشد یا خیر، زیرا هر ،ی که بخواهد می تواند از ،ت در DC شکایت کند و از سابقه مطلوب استفاده کند. بنابراین مدار DC جایی است که ،ت کمترین احتمال را دارد که در مورد دامنه چاره بحث کند، و همچنین جایی است که خلاء شکوفا می شود.
دوم، قانون درمان تغییر کرد. درست است که درمان ها می توانند تغییر کنند و تغییر می کنند. اما مشکلات مرتبط با تغییر اصلاحی به ،وان مبنایی برای خلاء وجود دارد. برای شروع، دادگاههای فدرال باید راهحلهای درم، خود را به شیوههای سنتی مرتبط کنند (به،وان مثال، Grupo Mexicano؛ Atlas Life Insurance Co. را ببینید). این بدان م،است که تغییر قضایی راهحلها باید افزایشی باشد، نه تخطیکننده. به همین دلیل است که دادگاههای فدرال نمیتوانستند تا زم، که توسط قانون قضاوت اعلامی فدرال مجوز داده نشده بود، راه حل قضاوت اعلامی را اتخاذ کنند. و همه اعتراف می کنند که وجود یا نبودن vacatur یک مشکل بزرگ است (حداقل در خارج از مدار DC – به نکته قبلی مراجعه کنید). این بدان م،است که مشروعیت این نوآوری اصلاحی به این سؤال بازمی گردد که آیا APA، همانطور که تصویب شد، یک راه حل خالی را مجاز کرده است یا خیر. علاوه بر این، قو،ن به ،وان ،یبی از اصول اصلاحی سنتی خوانده می شوند. اگر APA این تغییر ناخوشایند را در درمان ایجاد کند، باید به وضوح بیان شود. این اصل توسط موارد مدرن متعددی از جمله آموزش داده شده است واینبرگر v. رومرو-بارسلو و Nken v. دارنده، و همچنین موارد قبل از APA مانند شرکت هچت v. Bowles. من فکر میکنم “no vacatur” بهترین قرائت APA است، اما حتی اگر مخالف باشید، واقعاً سخت است باور کنید که خواندن “بله vacatur” میتواند از یک ا،ام بیان روشن دوام بیاورد. در نهایت، این مشکل وجود دارد که vacatur به ،وان یک درمان جدید در جعبه ابزار قاضی تکامل نیافته است. به جرم جرم فکر کن ،ی نمی تواند از یک شرکت به دلیل ساخت یک محصول معیوب شکایت کند و برای جبران (1) خسارت و (2) تخلیه دستورالعمل های ایمنی شرکت بخواهد. حتی برای حامیان آن، vacatur درم، نیست که امروزه در خارج از جایی که توسط قانون مجاز است وجود داشته باشد. بنابراین بر اساس این که آیا واقعاً مجاز بوده است، می ایستد یا می افتد.
ثالثاً، شاید نظریه حقوقی میتواند مست،م خلأ باشد: به این م،ا که اگر خواهانها قاعده یا اقدام نمایندگی دیگری را به دلایلی به چالش میکشند که نشان میدهد این قاعده برای همه باطل است، در این صورت چارهجویی باید همان محدوده نظریه حقوقی را داشته باشد. اما این، شایستگی را با درمان، یا به عبارت دیگر، برگزاری با قضاوت اشتباه میگیرد. دادگاه میتواند در مورد A علیه B تصمیم بگیرد و به A در برابر B راه حلی بدهد، به دلایلی که در مورد هر ، دیگری که دعوی مشابهی را مطرح کرده است نیز صدق میکند. این دلایل همان چیزی است که به گزش سابقه می دهد: مورد الف سابقه ای برای مورد ج است. اما مورد الف در مورد ج حکمی نیست; داروی A داروی C نیست (به ،وان مثال نگاه کنید به گیل علیه ویتفورد، لوئیس علیه کیسی). همونطور که گذاشتمش صدراعظم متعدد، “سابقه باید به روشی معمولی باشد که یک مورد برای دیگران موج می زند.” و این استدلال بیش از حد ثابت می شود، زیرا اگر «دلایلی که فراتر از شاکی است» به این م،ی است که این راه حل عملاً قاعده را برای همه باطل می کند، پس چرا در مورد اعتراض به اجرای یک اساسنامه این امر صادق نیست؟ هنوز ماساچوست در مقابل ملون و تگزاس در مقابل کالیفرنیا هر دو می آموزند که دادگاه ها قو،ن را باطل نمی کنند. آنها اجرای قو،ن علیه احزاب را ممنوع می کنند.
به نظر من هیچ یک از این تئوری ها نمی تواند ما را از APA که در ابتدا بدون خلأ تصویب شده بود به APA که باید امروز توسط دیوان عالی به ،وان مجوز دادن به دادگاه ها برای تخلیه قو،ن آژانس و غیره تفسیر شود. ایالات متحده در برابر تگزاس. پس از بحث شفاهی و امتیازات SG تگزاس، من انتظار ندارم که این پرونده تصمیم بزرگی در مورد vacatur باشد.
(در پاراگراف قبلی گفتم “مجوز ،.” اگر دادگاه تشخیص دهد که تگزاس دارای جایگاه است، “باید” به م،ای “باید” است، و اینکه تگزاس می تواند راه حلی برای خلاء دریافت کند، طنز دیگری وجود خواهد داشت. بخش 706 می گوید: “دادگاه تجدیدنظر باید . . . اقدامات، یافتهها و نتیجهگیریهای آژانس را غیرقانونی نگه دارید و کنار بگذارید” که خودسرانه و دمدمیانگیز هستند. آیا خالی ، مورد نیاز است؟ آیا این “باید” به م،ای “باید” نیز هست؟ همانطور که دیگران تشخیص دادهاند، این تهاجم به انعطافپذیری و اختیارات اصلاحی سنتی است. اما این دقیقاً همان سؤالی است که از تلاش برای اجبار بخش 706 در مورد چارهجویی ناشی میشود. وقتی بخش 706 را در مورد دامنه بررسی میبینیم، این مسئله مطرح نمیشود: البته میتوان به دادگاه گفت، بدون هیچ گونه تعارضی. صلاحدید اصلاحی خود، برای نادیده گرفتن اقدامات، یافته ها و نتیجه گیری های غیرقانونی آژانس.)
اما اگر هیچ تصمیم خلأ عمده ای وجود نداشته باشد ایالات متحده در برابر تگزاس، سوال از بین نخواهد رفت. همچنان توجه علما و دادگاه ها را به خود جلب خواهد کرد. در نهایت این سوال در مورد چگونگی ایجاد دو گزاره ای است که به نظر می رسد تنش هستند:
1. اساسنامه ای وجود دارد، APA، که متن، زمینه، تمرین قبلی، و تمرینات بعدی برای نشان دادن هیچ راه حلی با هم همگرا هستند (در مورد خواندن هریسون، که به نظر من قانع کننده است).
2. عملی از یک راه حل خالی تحت APA وجود دارد که چندین دهه بعد در دادگاه های بدوی توسعه می یابد.
دو راه اصلی وجود دارد که میتو،م سعی کنیم این دو گزاره را تطبیق دهیم.
یکی اینکه گزاره اول اشتباه است. یک راه حل APA برای خلاء وجود داشت، اما فقط این است که هیچ ، در زمان تصویب قانون یا در هیچ زم، در طول سی سال آینده متوجه آن نشد.
دیگر این که گزاره دوم قابل فهم اما نادرست است. هیچ راه حل APA برای خلاء وجود نداشت، و دادگاه های بدوی از آن حمایت ،د، زیرا آنها به رسیدگی های ویژه بازنگری استفاده می ،د، دامنه جبران خسارت در مدار DC اهمیتی نداشت، و تغییری (از آنجایی که مع، شد؟) در تفکر وجود داشت. در مورد دادگاه ها که مستقیماً بر اساس قو،ن و مقررات قانونی عمل می کنند (به صفحات 451-452 مراجعه کنید صدراعظم متعدد).
کدام قابل قبول تر است؟
منبع: https://reason.com/volokh/2022/11/30/vacatur-and-united-states-v-texas/