این نیویورک تایمز (ویمال پاتل) دیروز در مورد استاد دانشگاه هاملین نوشت که به دلیل نمایش نقاشی محمد در ک، ا،اج شد. این مقاله نام مدرس را، اریکا لوپز پراتر، معرفی میکند، که تا آن زمان بهطور عمومی انجام نشده بود. چند روز پیش. و موارد قابل توجه دیگری را اضافه می کند:
اقدامات مربی، [Jaylani Hussein, the executive director of the Minnesota chapter of the Council on American-Islamic Relations,] گفت، به دانش آموزان مسلمان و دانش آموزان رنگین پوست آسیب رساند و “مطمقاً هیچ سودی نداشت.”
او افزود: «اگر این مؤسسه میخواهد برای این دانشآموزان ارزش قائل شود، نمیتواند چنین اتفاقی بیفتد. اگر ،ی میخواهد مطالب بحثبرانگیز درباره اسلام آموزش دهد، به کتابخانه محلی آموزش دهد». …
چهار روز پس از ک،، دکتر لوپز پراتر به یک جلسه ویدیویی با رئیس کالج هنرهای لیبرال، مارسلا ،تیهوا احضار شد.
به گفته دکتر لوپز پراتر، دکتر ،تیووا نشان دادن تصویر را با استفاده از القاب نژادی برای سیاه پوستان مقایسه کرد.
فکر می کنم این به وضوح برخی از نکاتی را که من و رندی کندی در مورد آن نوشتیم را نشان می دهد. تابوی جدید: نقل القاب در ک، درس و فراتر از آن با توجه به درخواست های مشابه برای حذف موارد (در آنجا، القاب نقل شده) از بحث های ک،ی در مورد منابع منبع، مانند نظرات دادگاه، اسناد دادگاه، اسناد تاریخی، آثار موسیقی، و غیره. و دیدگاه ما را تقویت می کند (به ویژه رجوع کنید به ص 56-57 آن مقاله) که اگر دانشگاهها هنجاری را اتخاذ کنند که اساتید باید القاب را از منابعی که در آن بحث میکنند حذف کنند، رد ، مستمر و معتبر سایر درخواستها از جمله تصاویر کفرآمیز ظاهراً دشوار خواهد بود.
من و رندی معتقدیم که نه القاب نقل شده و نه تصاویر کفرآمیز نباید تابو باشند. هاملاین بر این عقیده است که هر دو باید تابو باشند. اما اگر یکی از آنها تابو باشد، به نظر من توجیه رفتار متفاوت با دیگری و پاسخ معتبر به واکنش هایی مانند واکنش آقای حسین سخت است:
- هر دو نوع تقاضا برای محدودیت ادعا میکنند که برخی از مواد بسیار توهینآمیز هستند و حتی ممکن است باعث ایجاد “تروما” یا “تروما” شوند. “تاثیر” دانش آموزان “نمرات.”
- هر دو ادعا میکنند که این مطالب بیاحترامی به اعضای گروههای اقلیت است، دقیقاً به این دلیل که نشان دادن یا گفتن چنین مطالبی مغایر با هنجارهایی است که گروه و حامیان آن به شدت نسبت به آن احساس میکنند و به ،وان مطالبه ارائه میشوند.
- هر دو معتقدند که محدودیت برای حفظ روابط خوب با دانشجویان ضروری است: “اگر این موسسه بخواهد برای آن دانشجویان ارزش قائل شود، نمی تواند چنین اتفاقاتی رخ دهد.”
- گروههای اقلیت در هر دو موقعیت در معرض خطر خشونت فیزیکی (البته نه در ک،) از سوی افرادی هستند که آن گروهها را دوست ندارند، و بیاحترامی درک شده ممکن است آسیبپذیری آنها را یادآوری کند.
- هر دو نوع خواسته استدلال می کنند که مطالب باید حذف شود حتی در شرایطی که معلم سعی نمی کند از مطالب به ،وان توهین استفاده کند. به نقل از یکی از دانش آموزان هملاین، “هملاین به ما می آموزد که هدف مهم نیست، تاثیر آن چیزی است که اهمیت دارد” (و احتمالاً فقدان آشکار هرگونه قصدی برای تحقیر مسلمانان به تأثیر آن بی ربط است).
- هر دو در اصل میتوانند با پاک ، مطالب – با استفاده از تعبیرها، سیاه، بخشهایی از تصاویر و موارد مشابه – به جای حذف کامل آن ارضا شوند (اگرچه در هر دو موقعیت، برخی از افراد ممکن است حتی با آن راضی نباشند).
- بنابراین، حامیان هر دو نوع مطالبات می گویند که خواسته های آنها بسیار متواضع است: فقط یک سطح جزئی از رد مطالب خاص.
هنگامی که یکی از این تابوها را بپذیرد، مقاومت در برابر دیگری بسیار دشوارتر می شود. به نظر من، بهتر است به جای آن یک اصل اساسی را مجدداً تأیید کنیم (که فکر میکنم با واکنش منفی بسیاری از مردم به ا،اج استاد توسط دانشگاه هملاین تأیید میشود): دانشگاههای آمریکا باید مکانهایی باشند که معلمان و دانشجوی، که در حال مطالعه یک موضوع هستند، بتوانند در مورد منبع آن موضوع بحث کنند. حتی مطالبی که ممکن است به هر دلیلی برخی افراد را آزرده خاطر کند – همانطور که در واقع هست، بدون تبرئه.
منبع: https://reason.com/volokh/2023/01/09/taboos-a،nst-displaying-certain-images-and-quoting-certain-words/