،ت ها با حمایت گسترده مردمی به قرب،ان جرم از محل وجوه مالیات دهندگان غرامت پرداخت می کنند.
اما به نظر می رسد ما فرض می کنیم که مردم از هرگونه غرامتی که به قرب،ان تصادفی مبارزه با جرم کمک می کند، بیزارند.
چرا این درست است؟ به هر حال، زم، که انحصار ،ت بر اجبار و خشونت از طریق یک سیستم عدالت کیفری ناقص اعمال شود، هر یک از ما در معرض خطر آسیب، هر چند حاشیه ای، قرار داریم.
ما ممکن است ند،م که این خطر کجا یا چند وقت یکبار متوجه می شود، اما نمی تو،م انکار کنیم که وجود دارد – بومی. مطمئناً – و به ویژه – در محله هایی که نژاد و تبعیت طبقاتی باعث اجرای قانون تهاجمی شده است که بسیار غیرقابل انکار است.
یک نفر به اشتباه متوقف می شود و هول می شود. یک نفر بیهوده توسط پلیس مورد اصابت گلوله قرار می گیرد – حتی کشته می شود. ،ی به اشتباه متهم می شود. و برخی از ،، که متهم هستند به اشتباه محکوم و محکوم خواهند شد. خطا بخشی از شرایط انسان است و عدالت کیفری توسط انسان اجرا می شود.
اکنون، وقتی زمان بررسی غرامت به قرب،ان فجایع عدالت کیفری فرا می رسد – تیراندازی پلیس، محکومیت های نادرست، آزادی اشتباه شکارچیان – ما مجموعه ای از قلع و قمع را فعال می کنیم. ماشین آلات روب گلدبرگ برای رسیدگی به ادعاها
اختلال عملکردی فراتر از باور است. این فرآیند برای همیشه طول می کشد، هزینه زیادی دارد و قضاوت های بزرگ پرداخت می شود، دیگران رد می شوند، تقریباً تصادفی.
اگر غرامت را از تنبیه، بازدارندگی و ناتو، جدا کنیم و این اه، را مستقلاً دنبال کنیم، چه؟ اگر به جای آن جبران خسارت را با شفا و یادگیری مرتبط کنیم چه؟
فرض کنید هر ایالت دارای یک دفتر اداری است ایمنی عدالت کیفری، مقرر شده است تا حد امکان و در اسرع وقت برای غرامت به قرب،ان صدماتی که محصولات جانبی اجتناب ناپذیر حفظ نظم عمومی هستند توسط یک سیستم پیچیده عدالت اجتماعی-فنی که تحت فشار شدید و کمبود منابع عمل می کند، پرداخت کنند.
اگر ما به تجربه غرامت کارگر برای درس هایی در زمینه جبران خسارت قرب،ان تماس های سیستم عدالت کیفری نگاه کنیم، چه؟ برای درس گرفتن از رویدادها برای جلوگیری از تکرار؟
دو مدل علیت: مؤلفه بد
ما عموماً خطرات عدالت کیفری را مبتنی بر شخص می بینیم. ما مضرات را محصول «سیب های بد» خطرناک، انتخاب های عمدی، بی ملاحظه یا سهل انگارانه تمرین کنندگان خط مقدم می د،م.
ما روی افراد خطرناکی تمرکز میکنیم که یک سیستم احتمالی ایمن را مختل میکنند. اصل “مرد خوب، نتیجه خوب” بر فضای عمومی حاکم است. پیامدهای آن، “نتیجه بد، مرد بد” و حتی “بدون مرد بد، پس این نمی تواند نتیجه بدی باشد” نیز در حال اجرا هستند.
به نظر می رسد که ما به سادگی فیلم را به عقب برگرد،م، هر تیراندازی پلیس یا محکومیت نادرست را می توان به یک مؤلفه خاص ردیابی کرد – فلان پلیس یا دادستان، “بخش یورکا” به شکل انس، – که وقایع را در مسیری خطی و متوالی به سمت پایین فرستاد. تراژدی
چیزی جذاب در مورد این رویکرد وجود دارد. سیب های بدی وجود دارند، و به برخی از آنها فکر کنید درک شووین در حال کشتن جورج فلوید– خیلی خیلی بد هستند
هیچ سیستم قضایی نمی تواند قانون شکنان آگاهانه را تحمل کند و هیچ مردمی نباید به تماشای مجوز قتل یا مخفی ، شواهد بدون انضباط یا تعقیب به آنها بسنده کند.
دو مدل علیت: سیستم آسیب پذیر
اما خشم عمومی عادلانه از مصونیتی که معمولاً برای این افراد اعطا میشود، این واقعیت را مبهم میسازد که مدل دومی از علیت وجود دارد، و اینکه این مدلی است که قرب،ها را بهطور کاملتر توضیح میدهد.
آن مدل مبتنی بر سیستم است. این خطر را در نتایج نوظهور تأثیرات و شرایط مؤثر بر احتمالات در یک سیستم پیچیده انس، و فنی می بیند. پاسخ می دهد “چه ،ی مسئول است؟” با “همه افراد درگیر، به یک درجات، اگر نه با انجام عمل نهایی، با انگیزه دادن به آن یا با ش،ت در رهگیری آن.”
و «همه» در این مفهوم شامل افرادی دور از صحنه رویداد میشود که سیاستها را طراحی ،د، مدلهای استخدام، آموزش و نظارت را توسعه دادند، بودجهها را تنظیم ،د و محیطی را برای «سیبهای» خط مقدم که تمرکز ما هستند ایجاد ،د.
این مدل در عمل کنونی زنده می ماند، اما فقط به شکل غوطه ور، و در نهایت، خود ویرانگر.
واقعیت ما این است که وقتی غرامت اعطا میشود، دقیقاً به گونهای پرداخت میشود که گویی سیستم به،وان سیستم، نه هر جزء انس، منفرد سیستم، مسئول است. پرداخت ها در پرونده های مربوط به افسر توسط پلیس خاصی انجام نمی شود، بلکه از طریق وجوه مالیات دهندگان، از طریق ترتیبات غرامت انجام می شود.
یک مطالعه نشان داد که 99.98 درصد از حقوق شهروندی جوایز در پرونده های تخلف پلیس از منابع عمومی دریافت می شود. (در موارد تبرئه، وجوه عمومی، نه دادستان های فردی، غرامت را ارائه می کنند.)
اگرچه ممکن است بتوان از هر دو علت مبتنی بر شخص و سیستم محور دفاع کرد، اما اختلال در عملکرد ناشی از درهم تنیدگی آنها بدترین دو جهان را تشکیل می دهد.
اصرار بر اثبات سوء رفتار شخصی و سببی باعث ایجاد یک مسابقه استقامتی خصمانه می شود که سال ها ادامه دارد و از بهبودی بسیاری از قرب،ان جلوگیری می کند.
بار بر قرب،ان
برای دریافت غرامت سیستمی برای آسیبهای مبتنی بر سیستم، قرب،ان مجبور میشوند بار سنگین و غیرعادی اثبات تخلفات مبتنی بر شخص را به دوش بکشند.
با قرار دادن قرب، در مقابل پلیس خط مقدم یا دادستان، رویکرد مبتنی بر شخص به معماران و روسای سیستم – بازیگر، که اغلب خط مقدم را “برای ش،ت” ، می،د – این امکان را میدهد تا به بهانه محافظت غیورانه از کارگران خط مقدم، خود را پشت سر آنها پنهان کنند. .
وحشتهای قابل اجتناب اما «در چارچوب سیاست» یا «قانونی اما وحشتناک» بدون جبران باقی میمانند. ضعفهای سیستم نهفته، کمبود منابع، استراتژیهای اجرایی و آسیبشناسی سازم، و مشوقهای نهفته برطرف نمیشوند.
ما در برابر شما
توالی موانع – از جمله مطلق مصونیت دادست، و مصونیت پلیس واجد شرایط، ا،امات اقامه دعوی، بار اثبات و محدودیت های زم، – بین قرب،ان سیستم و هر گونه قضاوت یا حکم ترمیمی قرار دارد. (جوانا شوارتز، پروفسور حقوق UCLA، این صحنه را در کتاب آینده خود به دقت تشریح می کند. سپر شده.)
این ساختارهای دقیق دفاعی در عمق محصول یک فرآیند طراحی دقیق نبودند. موانع بر اساس مورد به مورد در ایجاد شد نظرات قضایی– هر کدام مشکوک تر از سلف خود – سپس در عمل عادی می شوند و (گاهی) در قو،ن و مقررات تجسم می یابند.
ما این ماشینها را با استفاده از مدلها و سنتهایی ساختهایم که به ناچار قضات را در مرکز خود قرار میدهند، و غرایز قوی محافظت از خود قضات با جمعآوری ویژگیهای دفاعی کاملاً نمایان شده است.
ما لایهای از وکلای ،تی را برای کمک به قضات در کار با ماشینهایشان انتخاب کردهایم. این وکلا نقش خود را تضمین این می دانند که ،ت تا جایی که ممکن است کمتر و تا حد امکان دیر پرداخت می کند – قابل درک است که اینها تنها معیارهای آنها است.
محصول نهایی به جای امنیت عمومی از راحتی قضات محافظت می کند.
بهایی که قرب،ان می پردازند واضح است: آنها اغلب نمی توانند وکیل بگیرند. آنها معمولا هیچ غرامتی دریافت نمی کنند.
اما ایدئولوژی خصمانه نتیجه مهم دیگری نیز دارد: به طور خودکار هر مقام محلی مجری قانون را که به دنبال مشروعیت هستند، تضعیف می کند.
آنها را محکوم می کند که به اشتباهات سیستمی با انکار وقوع آنها واکنش نشان دهند یا با به حداقل رساندن آسیب هایی که وارد کرده اند. قرار دادن مقامات قضایی در این نقش آنها را مجبور به برقراری ارتباط می کند عدم علاقه ویرانگر در مورد اینکه آیا همان اتفاق دوباره و دوباره و دوباره تکرار می شود یا خیر.
در همین حال، پرداخت از طریق غرامت، هر اثر تنبیهی یا بازدارنده ای را که مسئولیت پذیری فردی می تواند به دست آورد، ش،ت می دهد. در همین حال، تهدید به جلوگیری از پرداخت غرامت، اهرم قدرتمندی در مذاکرات حل و فصل فراهم می کند و جوایز شاکیان را پایین می آورد.
افراد در سیستم ها و ایمنی
رویدادهایی که بدترین آسیب ها را به ،نان وارد می کنند تقریباً هرگز محصول افراد یا سیستم ها نیستند، بلکه همیشه محصول افراد در سیستم ها هستند.
حتی در وحشتناکترین موارد شهادت دروغ یا خشونت «سیب بد»، شخصی سیب بد را استخدام، آموزش داده و نظارت میکند. شخصی – بسیاری از «،،» – محیط، مشوقها و مصونیتهای آن را ایجاد ،د.
قبل از سیب بد، سیستمی وجود داشت، و سیستمی در آنجا وجود خواهد داشت که بعد از از بین رفتن سیب بد و سیب بعدی، که ممکن است سیب “بد” نباشد، اما ممکن است سیب نمونه ای هم نباشد، آسیب های بیشتری را تهدید می کند. جای او را می گیرد
و اغلب مردم نه توسط هیولاهای تنها، بلکه توسط دایان وان در مورد تصمیم پرتاب شاتل فضایی چلنجر، «اشتباهی نهفته در ابتذال زندگی سازم،»، به طور وحشتناکی توسط عملیات عدالت کیفری آسیب می بینند.
نزدیکی به ماشین های عدالت کیفری
اگر یک گام به عقب بردارید، وضعیت یادآور موقعیتی است که جوامع صنعتی در حال مدرن شدن در آستانه بیستم هستند.هفتم قرنی که منجر به تأسیس نظام پرداخت پاداش کارگران اداری شد.
به ،وان استاد حقوق کرنل، آرتور هانولد نوشت در سال 1918، «با پیشرفت زندگی صنعتی، و افزایش استفاده از ماشین آلات، افزایش خطر برای زندگی و اندام، تعداد صدمات به کارگران چند برابر شد. تسکین قواعد حقوق عمومی بسیار ناکافی بود.»
ما اکنون در مورد آسیب های عدالت کیفری در آن نقطه هستیم.
تعقیب و انضباط دپارتمان و حرفه ای می تواند بعداً و به طور مستقل انجام شود و باید سختگیرانه باشد. اما غرامت یک امر اضطراری است و در اولویت قرار دارد.
ما نیاز به ایجاد یک سیستم اداری کارآمد داریم تا از پرداخت غرامت بدون در نظر گرفتن جرم پلیس، دادستان، یا دانشمند پزشکی قانونی اطمینان حاصل کنیم.
به جای غرامت دادن به اجزای انس، دستگاه عدالت کیفری، باید غرامت مردم عادی را که (مانند کارگران در کارخانه) مجبور به زندگی در مجاورت ماشین آلات در حال کار می کنند، جبران کنیم.
احساس من این است که مردم می خواهند این غرامت پرداخت شود. (به نظر می رسد تلاش های مذبوحانه مقامات برای دور نگه داشتن پرونده ها از هیئت منصفه مالیات دهندگان نشان می دهد که آنها موافق هستند.) از نقطه نظر سیستم این پرداخت ها برای آسیب ها – مانند پرداخت های تجاری به کارگران – به درستی به ،وان سربار تلقی می شود.
آنچه رهبران ،ت (مانند صنعت) سعی میکنند با سربار انجام دهند، کاهش آن است، و این درک از وضعیت عدالت کیفری، نوعی «پاسخگویی آیندهنگر» را ارتقا میدهد که همه ذینفعان بررسی رویداد نگهبان، با هدف جلوگیری از تکرار ارائه می شود.
از آنجایی که هیچ فردی در خطر نیست، در این رسیدگی ها، آنها می توانند نمایندگی جامعه را در بر گیرند و می توانند از ماشین آلات خصمانه پیچیده و گران قیمت صرف نظر کنند.
قرب،، که می خواهند به خاطر رفتار عمدی یا ظالمانه به دنبال خسارات تنبیهی بیشتری باشند، همچنان آزادند که بعداً این کار را انجام دهند. مقررات “بندر امن” برای محافظت در برابر بهره برداری از شواهد افشا شده در یک انجمن در انجمن دیگر می تواند ایجاد شود.
این راه حل “گلوله نقره ای” نیست. ترجمه مستقیم نیست، موارد مرزی وجود خواهد داشت، و غرامت کارگران طرح های در حال اجرا نیز در معرض انتقاد هستند. با این حال، این یک پیشرفت خواهد بود.
در پایان، تفکیک غرامت برای آسیب های عدالت کیفری از نیاز (و این یک نیاز) برای مجازات و جلوگیری از رفتارهای نادرست فردی در خط مقدم به کشف نقاط ضعف سیستم و جلوگیری از تکرار کمک می کند.
و میتواند به جامعه کمک کند تا نشان دهیم که ما به اعضای جامعه که در طول تلاشهای لازم اجرای قانون آسیب دیدهاند اهمیت میدهیم – که «اینجا چیزی برای دیدن نیست، حرکت کن» پاسخ جمعی ما به تراژدی نیست.
جیمز ام دویل یک وکیل دفاعی و نویسنده بوستون و یک ستون نویس منظم برای گزارش جنایت است. او از نظرات خوانندگان استقبال می کند.
منبع: https://thecrimereport.org/2022/12/16/at-the-criminal-justice-safety-office/